ارزیابی ریسک ، مراحل مورد نیاز برای شناسایی حوزه و داراییهای موجود در آن، تهدیدهای موجود علیه داراییها، اولویت بندی نقاط ضعف مربوط به تهدیدها و مشخص نمودن سطح ریسکها و کنترلهای مناسب را گویند.
ارزیابی ریسک، فرایندی است که نیازمند تجربه، تخصص و دقت بالا بوده و میبایست در قالب کارتیمی و با بهرهگیری از توان مسئولین و کارشناسان انجام پذیرد. این فعالیت تیمی نیز زمانی به نتیجه دلخواه دست خواهد یافت که تیم ارزیاب، علاوه بر برخورداری از تجربه و تخصص لازم، از زبان مشترکی نیز در درک مفاهیم و روشهای مورد استفاده برخوردار باشند.
آخرین اخبار
لینک های مفید
امروزه مزایای چشمگیر حاصل از گسترش صنایع پتروشیمی و تولید مواد پلیمری توسط مشکلاتی که طی سالهای اخیر در اثر دورریزی نهائی زائدات پلاستیکی و پلیمری ایجاد شده در پرده ابهام قرار گرفتهاست. بررسی ها نشان می دهد با فزونی یافتن این زائدات، روشهای متعددی نیز برای بازیافت و ساماندهی آنها معرفی شده اند که هر کدام با مشکلات متعددی از جمله هزینه بالا، آلودگی ثانویه محیط زیست، کیفیت پائین محصولات بازیافتی، مشکلات فراوان در اجرا و … همراه بوده است. از جمله این روشها که عمدتاً از دهه ۱۹۵۰ به بعد معرفی شده اند می توان به فرآیندهای بازگشت به چرخه تولید، دفن بهداشتی، بازیافت به صورت حرارتی و القای تخریب پذیری بیولوژیک اشاره نمود. بخش عمده مواد زائد پلیمری که به یک سیستم جمع آوری راه می یابد را مخلوطی از انواع پلیمرهای پلی اتیلن، پلی استیرن، پلی وینیل کلرید، پلی پروپیلن و پلی اتیلن ترفتالات تشکیل می دهد. طی دهه ۱۹۸۰ ادعاهای زیادی در مورد استفاده از این مواد مطرح شد اما انجام عملیات بازیافت برای مخلوط زائدات با دستگاه های سنتی موجود با موفقیت همراه نبود. بدنبال آن محققین در جهت ابداع روشهای فراورش مخلوط مواد زائد پلاستیکی روشهای نوینی را ارائه کردند که از آن جمله می توان به فرآیند رکلیمات در انگلیس، فرآیند ریورزر در ژاپن، فرآِیند ریمیکر و فلیتا در آلمان و فرآیند کلوبی در هلند اشاره نمود. هدف از این نوشته معرفی و ارزیابی روشهای نوین بازیافت مخلوط مواد زائد پلیمری می باشد.
مواد شیمیایی مختلف خصوصیات و میزان سمیت متفاوتی دارند. مواجهه با مواد شیمیایی سمی، می تواند منجر به اثرات مختلفی شود که شدت آنها با توجه به راه مواجهه (تنفسی، پوستی و گوارشی ) و میزان تماس، متفاوت خواهد بود.
ارزیابی به معنای ارزشیابی این است که چگونه مواد خطرناک مورد استفاده در محیط کار ریسک های بهداشتی را در بر دارند.
در طول جنگ جهانی دوم، زمانی که فن آوری و علوم انسانی، برای اولین بار به طور منظم با روشی هماهنگ مورد استفاده قرار گرفتند، علم ارگونومی به عنوان تخصصی شناخته شده پیشرفت کرد. فیزیولوژیست ها، روان شناسان، انسان شناسان، پزشکان ، متخصصین علوم کارو مهندسین ، همگی متوجه مشکلات ناشی از عملکرد تجهیزات پیچیده نظامی شدند. حاصل همکاری متقابل ایشان چنان امیداوار کننده به نظر رسید که پس از جنگ، در بخش صنعتی نیز دنبال شد. توجه به این علم ، خصوصا در اروپا و ایالات متحده به سرعت افزایش یافت به گونه ای که در سال ۱۹۴۹ به تاسیس اولین انجمن ارگونومی ملی درانگلستان انجامید و ازآن زمان بود که واژه ارگونومی مورد استفاده قرار گرفت. فعالیت مذکور در سال ۱۹۶۱ با ایجاد اتحادیه بین المللی ارگونومی پیگیری شد که در حال حاضر در اکثر کشورها و یا منطقه جهان عضو فعال دارد.
یکی از مشکلات مهم صنایع بالاخص در کشورهای در حال توسعه، مشکلات ایمنی و بهداشت پرسنل شاغل در صنایع میباشد. ایمنی به عنوان شاخصی در خصوص درجه نسبی فرار از خطر و همچنین بهداشت حرفهای به عنوان مفاهیمی جهت ارزیابی میزان تماس شاغلین با آلایندههای مختلف و متعدد محیطهای کار از جمله موارد حائز اهمیتی هستند که مدیران صنایع میبایست به آن توجه نمایند. بدیهی است شناسایی و کنترل خطرات برای بالا بردن سطح بهروری در سایه دارا بودن محیطی بهداشتی، ایمن و کارگرانی سالم است.
از آنجایی که در مواقعی ، کنترل بخشی از عوامل زیانآور شغلی (شامل عوامل شیمیایی، فیزیکی، مکانیکی و بیولوژیکی) در منبع تولید و همچنین در مسیر انتقال عملی نبوده و یا بسیار مشکل میباشد تنها راه حل باقیمانده تجهیز پرسنل به وسایل حفاظت فردی مناسب و استاندارد خواهد بود. البته باید به این امر نیز توجه کرد که استفاده از وسایل حفاظت فردی معمولاً آخرین خط از خطوط دفاعی در مقابل شرایط بالقوه خطرناک محیطهای کار محسوب میشود، زیرا اغلب مقررات ایمنی امروزی نظیر مقررات کمیسیون اروپایی و همچنین اصول مدیریتی نوین ایمنی، کنترلهای فنی و مهندسی و در مرتبه بعدی کنترلهای مدیریتی را به عنوان اولین و مناسبترین متد حفاظتی کارگران در برابر مواد و شرایط خطرناک طبقه بندی مینمایند. همچنین مقررات اداره بهداشت و ایمنی حرفهای آمریکا نیز استفاده از PPES را به عنوان آخرین راه کنترل مواجهه با شرایط خطرناک طبقهبندی کرده و بیان میکند که کاربرد PPES زمانی به عنوان یک راه حل جایگزین مطرح میباشد که بنا به دلایل اجرایی، فنی و اقتصادی قابل قبول، بکارگیری کنترلهای مهندسی و مدیریتی عملی نبوده و یا نتواند سطح مواجهه کارگران با عوامل زیانآور را به حد بیخطر و یا قابل قبول کاهش دهد. بنابراین به وضوح پیداست که کاربرد وسایل یاد شده اغلب به عنوان آخرین راه مقابله با مخاطرات متنوع محیط کار محسوب میشود.